loading...
مسلمان واقعی
امیر حسین کیانپور بازدید : 74 چهارشنبه 24 خرداد 1391 نظرات (0)

با خودم می گفتم این چندان مبلغی نیست که لازم باشد پسش بدهم!


همین طور داشتم با خودم یکی به دو می کردم تا اینکه تصمیم گرفتم بقیه آن پول را پس بدهم چون بالاخره حق، حق است…


هنگام پیاده شدن مبلغ اضافی را به راننده دادم و گفتم: ببخشید شما این 20 پنی را اشتباهی اضافی دادید.

راننده تبسمی کرد و گفت:


ببخشید شما همان امام جدیدی نیستید که تازه به این منطقه آمدید؟ من مدتی است که دارم درباره اسلام

فکر می‌کنم. این مبلغ را هم عمدا به شما اضافی دادم تا ببینم رفتار یک مسلمان در چنین موقعیتی چگونه خواهد بود!!

آن امام مسجد می گوید:

وقتی از اتوبوس پیاده شدم حس کردم پاهایم توانایی نگه داشتن من را ندارند. به نزدیکترین تیر چراغ آن خیابان تکیه دادم…

اشکهایم بی اراده سرازیر بودند… نگاهی به آسمان انداختم و گفتم: خدایا! نزدیک بودم دینم را به 20 پنی بفروشم!!!

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بهترین مطالب علمی و مذهبی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ‏‎ ‎چقدر از این وبلاگ راضی هستید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 39
  • بازدید سال : 544
  • بازدید کلی : 26,257